English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3839 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
average clause U عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
policies U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
marine insurance U بیمه دریایی
insurance policies U بیمه نامه
policies U بیمه نامه
insurance policy U بیمه نامه
policy U بیمه نامه
underwriters U صادرکننده بیمه دریایی
marine insurance U بیمه حمل دریایی
underwriter U صادرکننده بیمه دریایی
mixed policy U بیمه نامه مختلط
policy holder U دارنده بیمه نامه
covering note U بیمه نامه موقت
cover note U بیمه نامه موقت
cover note U گواهی بیمه نامه
blanket policy U بیمه نامه جامع
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
open policy U بیمه نامه باز
blanket policy U بیمه نامه کلی
floating policy U بیمه نامه متغیر
open cover U بیمه نامه باز
bearer policy U بیمه نامه بدون نام
time policy U بیمه نامه مدت دار
valued policy U بیمه نامه با ارزش معین
all risk insurance policy U بیمه نامه تمام خطر
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
accountable mail U پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
unvalued policy U بیمه نامه ارزش گذاری نشده
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
slip U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slipped U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slips U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
self insurance U بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
exclusion clause U مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
continuation clause U مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
illmitable U محدود نکردنی محدود نشدنی
reassurances U بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurance U بیمه اتکایی بیمه ثانوی
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
ambient U محدود
lock step U محدود
terminate U محدود
indeterminable U نا محدود
terminates U محدود
limitary U محدود
indefinite U نا محدود
limited access U محدود
incomprehensive U محدود
limit U محدود
incomprehensible U نا محدود
finte U محدود
finite U محدود
limited U محدود
terminated U محدود
moderates U محدود
limiting U محدود
moderate U محدود
moderating U محدود
moderated U محدود
cost,insurance,freight and exchange(cif& U بیمه
insurance permium U حق بیمه
insurance premium U حق بیمه
underwriter U بیمه گر
aids to trade U بیمه
underwriters U بیمه گر
level premium U حق بیمه
insurer, underwriter U بیمه گر
insurers U بیمه گر
assurance U بیمه
insurer U بیمه گر
assurances U بیمه
assurer U بیمه گر
insurance U بیمه
premiums U حق بیمه
insurance U حق بیمه
premium U حق بیمه
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
inter play U حرکت محدود
qualified property U مالکیت محدود
qualifies U محدود کردن
limited editions U چاپ محدود
stint U محدود کردن
qualify U محدود کردن
abound U محدود کردن
stints U محدود کردن
limited editions U کالای محدود
confined equifer U سفره محدود
limited editions U فرآوردهی محدود
restricting U محدود کردن
narrow market U بازار محدود
straiten U محدود کردن
straightlaced U محدود درفشار
restrainable U محدود ساختنی
abounds U محدود کردن
sex limited U محدود به جنس
set out U محدود کردن
restrictions U محدود کردن
restriction U محدود کردن
restricts U محدود کردن
restrictive U محدود کننده
restrictive U محدود سازنده
confined U محدود شده
unbound U غیر محدود
limited edition U کالای محدود
limited edition U چاپ محدود
limited edition U فرآوردهی محدود
restrict U محدود کردن
circumscribed amnesia U یادزدودگی محدود
catathymic amnesia U یادزدودگی محدود
bound U مرز محدود
abounding U محدود کردن
abounded U محدود کردن
containment U محدود کردن
containment U محدود نگاهداشتن
qualificatory U محدود سازنده
limiter U محدود کننده
limited integrator U انتگرال محدود
limiting size U اندازه محدود
limited divorce U طلاق محدود
limited denied war U جنگ محدود
finitely U بطور محدود
infinite U نا محدود بی اندازه
limited objective U هدف محدود
finite population U جامعه محدود
qualified U مقید محدود
restricted U محدود الاستعمال
contracted U مختصر محدود
bottomless U غیر محدود
limit U محدود کردن
de escalation U محدود سازی
limited power U اختیارات محدود
Recent search history Forum search
1confinement factor
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1علوم دریایی و اقیانوسی
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
1Leberschwellung
0معادل دهلیز خسارت در بیمه loss corridor
0مفهوم loss corridor یا دهلیز خسارت در بیمه
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com